حرف دل
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید (هادی)
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان با نیاز بی نیاز از عشق و آدرس moama-niyaz.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 26
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 27
بازدید ماه : 157
بازدید کل : 39686
تعداد مطالب : 30
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1



src="http://LoxBlog.Com/fs/smsb.js">

<-PollName->

<-PollItems->

دریافت کد موزیک درحال پخش

با نیاز بی نیاز از عشق
پنج شنبه 23 دی 1390برچسب:, :: 17:52 ::  نويسنده : معما       

حرف دل

مثل یکی كه بود هميشه نبود ترهیچ آتشی به کلبه متروک من نماند

هي مي شود تحمل سيگار دود تر

 

پل مي زند پرنده ي معصوم پلك هام

تا اصفهان چشم تو زاينده رود تر

 

مي خواهمت به خود بكشم ، حل كني مرا

هر لحظه مي شود دل مرداب ، گودتر*!

 

پروانه تر بيا كه بگيرم تو را و بعد ...

بر تار هاي خود بتنم عنكبوت تر* !!!

 

پررنگ تر، از آينه امشب مرا بخواب !

از پلک های خسته ی من هم كبودتر ...

 

مرد چاهار شانه ي مردم ! كدام زن

مي خواهدت زنانه تر از من ، حسود تر ؟!

 

عريان تر از هميشه نشستم به پاي عشق

آماده ام كه بشكني ام هرچه زودتر .. 

 


دیرآمدی عزیز شب پیش مرده ام

چندین هزار مرتبه در خویش مرده ام

د تر

عمری ست زیر پنجه تشویش مرده ام

این بار چندم است که تشییع می شوم

از سالیان دور کم و بیش مرده ام

عنوان پوچ « زندگی شاعرانه» را

بر خویش بسته قافیه اندیش مرده ام

شعرم شناسنامه عشقم قبول کن

برگی ست سبز، تحفه درویش، مرده ام

از دورها سیاهه ارواح می رسند

لب وا کنم به فاتحه خویش مرده ام 

 

دنیا به وسعت قفسی تنگ می شود

وقتی دلت برای کسی تنگ می شود

 

وقتی رسیده ای ته ِ بن بست زندگی

یا گیر کرده ای به دو تا دست زندگی

 

داری کشیده می شوی از سرنوشت ها

مثل دوباره رانده شدن از بهشت ها

 

جا می گذاری از همه ی عمر یک اثر

چیزی شبیه خاطره ، اما خلاصه تر

 

یک ردّ پای محو که یعنی تو بوده ای

که سعی کن ، دوباره ، از این خواب بد بپر

 

دارم از آخرین نفسم حرف می زنم

از انتهای کوچه ی تاریک یک نفر↓

 

رد می شود ، شبیه من از چشم های تو

در فکر پر کشیدن از این شهر کور و کر

 

من هیچ چیز از تو به جز " تو " نخواستم

دست مرا بگیر و از این زندگی ببر

 

از مرگ ، از سیاهی یک عمر انتظار

از سرنوشت تیره ی این شهر داغ دار

 

از این جهنم ِ ابدی زیر بالشم

هر شب که خواب های تو را درد می کشم

 

باران نمی زند به کویری که تشنه نیست

دست مرا بگیر ، کنارم فقط بایست

 

از چشم های من به جهانم نگاه کن

با یک مداد زندگی ات را سیاه کن

 

دور شکسته تر شدنت یک قفس بکش

حالا فقط به خاطر عشقت نفس بکش

 

شاید کمی به حس من ایمان بیاوری

به این کویر سوخته باران بیاوری

 

من عاشقم به عشق خیانت نمی کنم

دست مرا بگیر که عادت نمی کنم

 

عادت به دیدن ته ِ بن بست ها ، عزیز

به هیچ چیز این قفس تنگ ، هیچ چیز

 

وضع هواي فاصله ها ابر تر شده!

يعني دلم براي تو بي صبر تر شده

از خانه دور مي شوم اما براي من

حتي مسير كوچه مان قبر تر شده

ترديد را كنار بذار و قبول كن

اين روزها فضاي جهان جبر تر شده

شايد به باورش نرسيديم،سالهاست

مادربزرگ قصه يمان ببر تر شده!

از چشمهاي خيس تو معلوم مي شود

وضع هواي فاصله ها ابر تر شده.. 

 

مي‌روم شايد كمي حال شما بهتر شود


مي‌گذارم با خيالت روزگارم سر شود

 

از چه مي‌ترسي برو ديوانگي‌هاي مرا


آنچنان فرياد كن تا گوش عالم كر شود

 

مي‌روم ديگر نمي‌خواهم براي هيچ كس

حالت غمگين چشمانم ملال‌آور شود

بايد اين بازنده‌ي هر بار – جان عاشقم

تا به كي بازيچه اين دست بازيگر شود

ماندنم بيهوده است امكان ندارد هيچ وقت


اين منِ ديرينِ من يك آدم ديگر شود

 

پر از تطاول خويشم بهار يعني چه

ميان آتشم آتش بيار يعني چه

محال بودبه افسانه ي تو بر گردم

هميشه گم شده ام انتظار يعني چه

براي من كه به منقار مي كشم خود را

در اين تطاول وتاول تبار يعني چه

مسيح را به نيايش نميتوان فهميد

سكوت كن كه بگويم قمار يعني چه

در اين مباهله من خونبهاي نفرينم

زنان ساحره آخر هوار يعني چه

بهشت ديگري از ما گرفته شد اما

كسي نگفت خدايا ديار يعني چه

  

وقتي که جز وصال به دردم نمي خورد

 
قهوه نريز! فال به دردم نمي خورد

من سردم است و چاره فقط دستهاي توست


گولم نزن که شال به دردم نمي خورد

من تشنه ي توام، عطشم داغ و واقعي ست


تمثيل و قيل و قال به دردم نمي خورد

اين دکمه هاي باز صريحم نموده اند

من سيب و پرتقال به دردم نمي خورد

آخر کجاي سيب شبيه " سه نقطه " است


من " نقطه چين " کال به دردم نمي خورد

چشمک نزن! حواله نکن بوس ِ راه دور

 
توي قفس که بال به دردم نمي خورد

از خاطرات خوب گذشته نگو عزيز

 
تقويم پارسال به دردم نمي خورد

مردانه قول وصل به من داده اي ولي

 
من مرد ايده آل به دردم نمي خورد !!

يا خون من به گردن تو يا بگو بله..


در عشق احتمال به دردم نمي خورد

حالا بريز قهوه و آبي بپوش و بعد..

 
اينجا به بعد
اين غزل من خصوصي است!

 

خــنــده ات طـرح لـطـيـفـيست كه ديدن دارد


نــــاز ِ مـــعـــشـــوق دل آزار خـــــريـــدن دارد

فــارغ از گــله و گــرگ است شباني عـاشق


چـشـم سـبـز تـو چه دشتيست! دويدن دارد

 

شـاخـه اي از ســر ديـــوار بـه بـيـرون جسته


بوسه ات ميوه ي سرخيست كه چيدن دارد

عـشـق بـودي وَ بـه انـديـشـه سـرايت كردي

قـــــلــب بــا ديــدن تــو شـــور تــپــيـدن دارد

وصــل تـو خـواب و خـيـال است ولي بـاور كن


 

عــمــق تــو دره ي ژرفــيـست مـرا مي خواند

كـسـي از بــيــن خـــودم قـــصـــد پـريدن دارد

اول قــصـه ي هـر عـشق كـمي تـكـراريست!


آخـــر ِ قـــصـــه ي فــــرهـــــاد شـنيدن دارد.. 

از چشمهاي من هيجان را گرفته ايد

اين روزها عجب خودتان را گرفته ايد

ارديبهشت نيست که اُردي جهنم است

لبهاي سرختان که دهان را گرفته ايد...

به چرت و پرت و فحش و ...ببخشيد مدتي است

از شعرهام لحن و بيان را گرفته ايد

خانم ! جسارت است ببخشيد يک سوال

با اخمتان کجاي جهان را گرفته ايد؟

خانم شما که درس نخوانديد پس کجا...

کي دکتراي زخم زبان را گرفته ايد؟

خانم جواب نامه نداديد بس نبود؟

ديگر چرا کبوترمان را گرفته ايد؟

عـاشـقـي بـي سـر و پــا عـزم رســيدن دارد



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: